نگاهی به خاطرات تفسیری رهبر معظم انقلاب در مشهد/ مبارزه با سلاح تفسیر
تاریخ انتشار: ۸ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۹۵۸۴۰
تبیین و مجاهدت فکری از مهمترین فعالیتهای مبارزاتی دانشوران حوزه علمیه در سالهای پیش از انقلاب بوده است. در این میان آیتالله خامنهای در سالهای حضور در مشهد و فعالیت در حوزه علمیه خراسان، تأکید فراوانی بر تفسیر و تبیین قرآن کریم داشتهاند و حتی میتوان گفت محور مبارزات ایشان، همان جلسات تفسیر در مدارس علمیه و مساجد بوده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به بهانه برگزاری همایش بینالمللی اندیشههای قرآنی امام خامنهای نگاهی داریم به خاطرات تفسیری رهبر معظم انقلاب در مشهد که عمدتاً از کتاب «شرح اسم» نوشته «هدایتالله بهبودی» اقتباس شده و برخی نقل قولهای معظمله نیز در گیومه قید شده است.
روی زمین در پایینخیابان
نخستین درس تفسیر آیتالله سیدعلی خامنهای از پایینخیابان شروع شد؛ زمانی که برخی اهالی علاقهمند به امور سیاسی از او خواستند در جلساتشان شرکت کند و به مناسبت ماه رمضان تفسیر قرآن بگوید. این نشستها از سال43 شروع شد و به «جلسه پایینخیابان» شهرت یافت: «یک عده جوانهای پرشور علاقهمند، واقعاً حزباللهی، از سطوح مختلف... که کارهای مبارزه را واقعاً اینها سازمان و سامان میدادند».
اما او بنا نداشت در مشهد منبر برود، چون معتقد بود اجابت دعوت همشهریان مانع تمرکز او بر دروس خواهد شد. ولی با شرایطی پذیرفت: «این جلسه که یک ماه [ماه رمضان] به طول انجامید و بسیار پرجمعیت هم میشد، اولین سخنرانیهایی است که در مشهد ایراد کردهام و چون عهد کردهام در مشهد منبر نروم در آن جلسه روی زمین مینشستم و به منبر نمیرفتم».
درس تفسیر برای طلبهها
دومین بار، دو یار گرمابه و گلستان، سیدرضا کامیاب و محمدباقر فرزانه، خواهان تفسیر سیدعلی خامنهای بودند. اصرار کردند غیر از درسهای معمول حوزه، درس عمومی دیگری شروع کند؛ تفسیر، عقاید، اخلاق. آقای خامنهای به تفسیر قرآن اعتقاد ویژهای داشت: «بعدها هم که درس تفسیر در مشهد شروع کردم در سال 47 برای طلاب... که تا اواخر هم ادامه داشت چند سال، از سوره مائده شروع کردم...».
درسی که خواهان پیدا کرد و خیلی زود در ردیف درسهای درجه اول مشهد قرار گرفت. ابتدا در مسجد صدیقیها در بازار سرشور و سپس با فزونی شاگردان، در مدرسه میرزاجعفر. از طلبه لمعهخوان تا خارجخوان بودند و بعدتر جوانان دانشآموز و دانشجو و بازاریان نیز در این درس حاضر میشدند.
جلسه ضبط میشد اما «متأسفانه نوارهای آن از دست رفت؛ یعنی نفهمیدیم دست کی افتاد؟ چه شد؟ واِلا الان به دردمان میخورد».
درس تفسیر پس از آزادی او از زندان، حساسیت ساواک را برانگیخت. یکی دو خبرچین دائم در اطراف او بودند تا گفتار و کردارش را گزارش کنند. ساواک معتقد بود: «این شخص بالاخره باید از حوزه علمیه طرد شود».
این حلقه علمی، عمری به کوتاهی بار اول نداشت؛ سالیانی به درازا کشید، اما در نهایت به دست مأموران امنیتی شکست.
تفسیر بزرگ در مسجدی کوچک
در پاییز 1351ش و ماه رمضان، شمع تفسیر قرآن در مسجد امام حسن(ع) روشن شد؛ مسجد کوچک و خلوتی در نزدیکی منزل آقای خامنهای که ابتدا با اصرار فراوان کسبه محل، پذیرفته بود فقط امام جماعتش باشد، اما از همان شبهای اول، برخاست و با مردم گفتوگو کرد.
زمان زیادی نبرد که آوازه حق امام جماعت بر مأمومین در شهر پیچید و جا برای رکوع و سجود تنگ شد تا جایی که مجبور به توسعه مسجد شدند. اینک تعداد جوانها بر موسفیدهای مسجد میچربید.
با گرم شدن این مجالس «برنامهای اضافه کردم؛ بدین قرار که پیش از شروع درس، دو نفر از حاضران به داوطلبی و میل خود، برنامه هفته قبل را تکرار کنند. بدین صورت که نفر اول، درس را به اجمال بازگو کند و نفر دوم در بیان و گزارش او اگر نظری داشت ابراز دارد؛ چه موافق و چه مخالف. نفر اول را گزارشگر و نفر دوم را انتقادگر نام داده بودم».
شعار ندهید!
آقای خامنهای با هر چه موجب تعطیلی بیدلیل جلسههای تفسیرش میشد مخالف بود؛ حتی اگر این عامل، صلوات برای مرادش، امام خمینی(ره) باشد: «از آقایان میخواهم که بگذارند ما کارمان را بکنیم و کار ما را متوقف نکنید. من امروز بیش از هر چیز شناخت قرآن را لازم میدانم و لذا این ضرورت را احساس کردهام و در حوزه علمیه قم و مشهد گفتم که بیایید دروس فعلی را به مدت 20سال متوقف کنیم و بپردازیم به قرآن و خودم مدت 6سال است درس تفسیر میگویم و بدین وسیله حوزه تا حدی به عقیده من متقاعد شده. لذا من از آقایان میخواهم که شعار ندهند؛ چون شعار امروزه نه حرف [مفید] است، نه عمل».
وی همین موضوع را در سخنانی که برای دانشجویان داشت، تکرار کرد: «با شعار دادن و داد و بیداد راه انداختن کارها درست نمیشود، بایستی همگی متفق و همقول شویم».
تعطیلی تفسیر بهخاطر اسرائیل!
آقای خامنهای با توجه به آیاتی از سوره بقره، به ویژگیهای قوم یهود پرداخته بود و مطابق سلیقهای که داشت، با یادکرد نمونههایی از زمان حال، به تفسیر آن میپرداخت. این موضوع مصادف بود با تحرک چریکهای فلسطینی و اقدامات نظامی اسرائیل در منطقه که از نیمه دوم سال 1351ش اوج گرفته بود.
شعارهای برخی حاضران در جلسات تفسیر هم مزید بر علت شد تا پس از رسیدن این گزارش به سازمان اطلاعات و امنیت مشهد، ساواک تصمیم به برخورد شدید با او و تعطیلی جلسات تفسیر بگیرد: «زندگی سیاسی، بسیار زندگی سختی بود. خفقان بود... من در دوره مبارزات برای جوانها و دانشجوها در مشهد مدتها درس تفسیر میگفتم. به بخشی از قرآن رسیدیم که راجع به قضایای بنیاسرائیل بود... یک مقدار راجع به بنیاسرائیل و یهود صحبت کردم... جزو بازجوییهایی که از من کردند این بود که شما علیه اسرائیل و یهود حرف زدهاید».
جمعه، اول تیرماه، زمانی که حاضران در مسجد امام حسن(ع) منتظر ادامه تفسیر آیههای سوره بقره بودند، خطاب به آنان گفت به دلیل «ضعف قوا و گرمای هوا» ادامه تفسیر میسر نیست. شاید منظورش از ضعف قوا، نبود قدرت کافی در برابر قدرت ساواک و گرمای هوا، خفقان حاکم بر فضای جامعه بود! «ولی شما از اطراف قرآن پراکنده نشوید... تمام بدبختیهای امروز ما در اثر نداشتن علم قرآن است. قرآن مرهم تمام زخمها و جراحتهاست...».
حلقههای جایگزین
حلقه تفسیر تعطیل بود، اما خبرها از تشکیل دیگر جلسههای درسی حکایت داشت. از جمله درسی برای طلاب در مسجد قبله که آن هم در تیرماه 1352 با تهدید ساواک تعطیل شد. هفتهای یک روز هم در نیشابور جلسه میگذاشت. در گزارش ساواک آمده بود این شخص هرگز از پا نمینشیند و هر جلسه را که تعطیل میکنند، جلسهای دیگر تشکیل میدهد!
مسجد امام حسن(ع) هم سوت و کور نماند. به جای تفسیر، پس از نماز مغرب و عشا به شرح روایات میپرداخت.
حتی طلاب جوانی مثل محسن قرائتی که چند روزی در مشهد بود را به مسجد امام حسن(ع) برده بود تا پای تخته سیاه برای مردم کلاس درس تشکیل دهد و خودش هم مینشست و گوش میداد!
ترجمه بهجای تفسیر
ماه رمضان از راه رسیده بود و در اندیشه بود چه برنامهای در مسجد امام حسن(ع) برگزار کند که حساسیت ساواک را برنینگیزد. به این نتیجه رسید که پس از نماز آیاتی از قرآن خوانده و ترجمه شود؛ اگر شد خودش ترجمه کند و اگر نشد، آیاتی را تعیین کند تا جوانهای علاقهمند حاضر، ترجمه فارسی آن را بخوانند. با این توضیح که هدف من تفسیر نیست، بلکه ترجمه آیات است!
این خبر که به گوش ساواک رسید در دستورالعملی کلی به شهربانی نوشت به مسئولان اماکنی که در ماه رمضان مراسم مذهبی دارند «شدیداً تذکر داده شود به غیر از افرادی که اجازه سخنرانی دارند، هیچکس حق ندارد سخنرانی کند و چنانچه برخلاف رفتار نماید مجلس آنان تعطیل و شدیداً تنبیه خواهند شد».
از مسجد کرامت تا کمیته مشترک
با انتقال فعالیتهای آقای خامنهای به مسجد کرامت که موقعیت مکانی بهتر و وسعت بیشتری داشت، اقبال مردم هم بیشتر شد. اما در اینجا کار به جایی رسید که مفسر را راهی کمیته مشترک ضدخرابکاری کرد!
در مسجد کرامت نیز تخته سیاهی داشت که احادیث و روایات، یا آیههای قرآن را روی آن مینوشت و تشریح میکرد. استقبال چشمگیر گروههای مختلف از برنامههای او به آنجا رسید که یک ربع ساعت زمانی را که برای سخنرانی در نظر گرفته بود، به یک ساعت رساند.
منبر رفتن یک ممنوعالمنبر!
سخنان او از قرآن، نماز و روایات حتماً به جای باریکی رسیده بود که ساواک تصمیم گرفت از ادامه مجالس او در مسجد کرامت جلوگیری کند. پیش از آن سعی کرده بود با تبلیغات منفی از مشتاقان مجالس او در این مسجد بکاهد. مأموران ساواک به مغازههای اطراف مسجد سر میزدند و هشدار میدادند در نماز این سید حاضر نشوید، چون وهابی است!
ساواک با تهدید به حاجی کرامت، متولی مسجد کرامت هم فهماند سیدعلی خامنهای دیگر حق ندارد در این مکان سخنرانی کند. موضوع توسط حاجی کرامت به گوش آقای خامنهای رسید. پس از آن، مأمور ساواک چنین گزارش داد که «خامنهای در مسجد یادشده جلو منبر ایستاده و گفته است چون ممنوعالمنبر هستم، منبر نمیروم و جلو منبر صحبتهای خود را ادامه داد».
تربیت گلولههای آتشین
تلقی گزارشگر ساواک این بود که آقای خامنهای «به تشریح اصول انقلابی قرآن و به طور کنایه در لفافه به تشویق و تحریک مردم و به پایداری در برابر اختلافات طبقاتی و استثمار و خفقان» میپردازد. او از میان گفتوگوهای جوانان حاضر در مسجد چنین دریافت که در پس این نشستها سازماندهی دیگری وجود دارد که این جوانان را تبدیل به گلولههای آتشین میکند: «جوانها که بیش از 100نفر بوده و هر یک از آنها یک یا دو و عدهای پنج نفر شاگرد را با خود آورده که اکثراً از طبقات محصل و دانشجو و کارگر و کارمند جزء و دهاتیهایی که در یکی دو سال اخیر به مشهد کوچ کردهاند بوده و بهطوری که میگویند این گروه به طور مدام آموزش میبیند و آنچنان مؤثر است که جوانان را به صورت گلوله آتش درآورده و از هیچ چیز ترس ندارند...».
زندان و شکنجه هم تأثیری نداشت
مدیرکل اداره سوم به ساواک خراسان نوشت تذکرات، احضارها، زندان و شکنجه تغییری در رویه سیدعلی خامنهای پدید نیاورده و با ادامه این وضع، احتمال انحراف و گرایش عدهای از افراد به فعالیت مضر و خرابکارانه متصور است!
مجموعه گزارشهای ساواک که عمدتاً به انعکاس مجالس تفسیر آقای خامنهای اختصاص داشت، آن اداره را به این نتیجه رساند که او تغییری در روش خود نخواهد داد و ادامه این وضع به جذب بیشتر افراد و افزایش طرفداران او خواهد انجامید. از این رو از نظر آن اداره لازم بود مقدمات ممنوعالمنبر شدن یا تبعید او از مشهد فراهم شود.
محمد ولیانپور
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سیدعلی خامنه ای مسجد امام حسن ع آقای خامنه ای حوزه علمیه مسجد کرامت ماه رمضان درس تفسیر جوان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۹۵۸۴۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی متفاوت به دیدار روز گذشته معلمان با رهبر انقلاب + فیلم
روز گذشته جمعی از معلمان با رهبر معظم انقلاب دیدار کردند که در ادامه بخشهایی اجمالی از این دیدار و از زاویههای دیگر را مشاهده میکنید.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فیلم و صوت فیلم و صوت